همانگونه که شایسته یک کتاب جغرافیایی است، بدون شک وجود و شکل یک کتابِ جغرافیایی تحت تأثیر مکان است. وقتیکه برای اولین بار به پلی موث انگلستان آمدم هیچوقت فکر نمیکردم که برای خودم قایقی داشته باشم، اما بعد از چندین سال زندگی در این شهر به نظرم رسید که ایده «داشتن قایق» یک ایده منطقی، کامل و بیعیب و نقص است. با توجه به هر میزان پولی که داشته باشی میتوانی یک نوع قایقی بخری، برای فردی که با این ایده بزرگشده است که: «قایقها وسایلی هستند که برای شکار و زیبایی فریبندهشان نگهداری میشوند»؛ داشتن و خرید قایق یک نوع کار خارقالعاده بود. داشتن یک قایق کهنه و قدیمی به معنی این است که زمستانها تمام وقتت را باید صرف نگهداری و تعمیر آن در محوطه مخصوص قایقها کنی.
بسیاری از شغلها میتوانند از مزایای یک جفت دست استفاده کنند اما فضای داخل یک قایق میتواند تا حدودی محدودکننده باشد. به همین دلیل یک وقت متوجه شدم خودم در انتهای قایق ایستادهام و دارم در مسیر خودم قایقسواری میکنم و از هوای صبح زود یک روز خشک و لطیف بهاری در ساحل رودخانه لذت میبرم، این موقع درست زمانی بود که داشتم با خودم کلنجار میرفتم. با خودم گفتم: کاش کتاب همراهم بود تا سرم را با آن گرم میکردم. در این موقع یک تکه کاغذ توی جیبم پیدا کردم که در یک طرف آن ابعاد قایقهای گوناگونی را نوشته بودم، کاغذ را برگرداندم و روی آن با خط کجوکولهای نیم دوجین عنوان فصل که فکر میکردم به درد چنین کتابی بخورد را نوشتم. بعداً در تابستان با تشویق روبرت روجک[1] فهرست مهم و اصلی را در یک برگه پیشنهادی یادداشت کردم. اکنون قایق توی آب بود و من در نیمه راه خلیج پلی موث ساند[2] بودم. بعدازظهر یکشنبهای که داشتم میرفتم این سؤال به ذهنم خطور کرد که: «ساحل چیست؟ یا ساحل کجاست؟» آیا ساحل میتواند راهی را نشان دهد تا نظرگاههای فلسفی گوناگون را دریابیم. بنابراین این کتاب تا حد زیادی محصول و برآیند مکانی است که در آن نوشتهشده است. بهطور خاصی، آرزو داشتم، کتابی باشد که بتواند تبیینهای واضح و روشنی از «مکتب/ایسم» های گوناگونی که جغرافیا را تحت تأثیر قرار دادهاند ارائه دهد، از نظر اینکه مکاتب فلسفی چه هستند، از کجا آمدهاند و آنها در تحقیقات جغرافیایی چه معنا و مفهومی دارند.
بعداً این مفاهیم به هدف اصلی و راهنمای من برای نوشتن این کتاب تبدیل شدند، این هدف دلالت ضمنی بر این مطلب داشت تا ارتباط بین فلسفه انتزاعی و نظریه محض را با روشهای تحقیق و پژوهش و عمل بیان کند. فصل 1 با سؤال: ساحل چیست؟ شروع میشود تا برخی از مفاهیم بنیادی فلسفی را معرفی کند و برخی از شیوههای متفاوتی که جغرافیدانان میتوانند به این سؤال پاسخ بدهند را از دل این سؤال بیرون بکشد. ساحل زمینه مناسبی را برای اندیشیدن در مورد وسعت و گستردگی این رشته فراهم میکند، من امیدوارم این سؤال بتواند مقدمه سهل، ساده و راحت برای ایدههای سخت و دشوار باشد. در فصل 2 تا 8 من سعی کردهام بین فلسفه- نظریه- روششناسی از راههای زیر ارتباط برقرار کنم:
- ارائه آخرین تحقیقات و پژوهشهای منتشرشده (حداقل یک مقاله از یک مجله و برخی فصلها بیشتر از یک مقاله) تا نشان بدهم که چگونه این مفاهیم و فرضیات انتزاعی یا عقاید و اندیشهها در کارهای پژوهشی نمود پیدا کردهاند. در اغلب موارد، نمونهها، از کارهای پژوهشی انتخابشدهاند که از سال 2010 به بعد انجامشده است.
- برای هر فصل تمرینی در نظر گرفتهام که لازم است دانشجویان یک مقاله منتخب را از یک مجله مطالعه نمایند (این مقالات از طریق وبسایت: https://study.sagepub.com/couper در دسترس شماست) و به سؤالات آن پاسخ بدهند تا بتوانند رابطهی بین فلسفه -نظریه- روششناسی برای خودشان برقرار سازند. مجدداً یادآوری میکنم مقالات از آثار 2010 به بعد هستند. آگاهی از سرخوردگی و ناامید شدن دانشجویان در امر انجام تمرینها؛ باعث شده است تا برخی از پاسخها و یا پاسخهای تفسیری و گزارشی که به سؤالات دادهشدهاند را برایشان ارائه دهیم، اگر آنها بهطور مستقل کارشان را انجام دهند با این کار میتوانند برخی از بازخوردها را دریافت کنند.
- اندیشیدن درباره نوع پژوهشی که میتواند در ساحل انجام میگیرد با استفاده از نقطهنظرهایی است که در این فصل موردبحث و بررسی قرار میگیرند. این تفکرات و اندیشهها بهعنوان نقاط شروع و آغاز در نظر گرفته میشوند. ایدهها و طرحهای بنیادی، بهمنظور نمایش و ارائه (اغلب تجربی) بین فلسفه، نظریه و روششناسی جابجا میشوند و بهعنوان یک پروژه تحقیقاتی شروع میکند به شکل گرفتن. این ایدهها در بحثها و گفتگوهایی «در ساحل» اجزای نسبتاً کوچکی از فصل 2 تا 8 را تشکیل میدهند، اما در فصل 10 مقایسه بیشتری از «ایسم/مکتب» های گوناگون جغرافیایی را برایمان فراهم میکنند.
بهطور خاص در فصلهای 2 تا 8، عامل بالقوهای وجود دارد که باعث میشود این کتاب و سایت همراه آن جذابت تر شود. در انتهای فصل 1 من از خوانندگان خواستهام تا از طریق توییتر[3] جزئیات مقالات جدید علمی را که نمونههای خوب و عالی برای هرکدام از فصلها ارائه میدهند را جهت فهرست نمودن در فهرست سایت همراه کتاب بفرستند. من از همکاران دانشگاهی تقاضا دارم تا در این مورد دانشجویان را تشویق کنند، اگر این دعوت ادامه پیدا کند، وبسایت این قابلیت را دارد تا منبع اساسی و بنیادیتر برای همه ایجاد نماید. سرانجام اینکه، این نوشته حداقل تا حدی که سواد، علاقهمندی و تجربهام اجازه میداد و زمانی که برای مطالعه در اختیار داشتهام؛ قرار است به کتابی تبدیل شود که بر وسعت رشته جغرافیا بیفزاید. من همیشه وقتی متنی را در دست میگیرم که مدعی است درباره جغرافیاست متوجه میشوم: نصف موضوعات مرتبط با جغرافیا در آن نادیده گرفتهشده است بهطور ابهامآمیزی احساس ناامیدی میکنم. این باعث نمیشود که ادعا کنم در این کتاب هیچچیزی از قلم نیفتاده است و رویکردی که به این منظور اتخاذشده است، خطر از بین رفتن انسجام و پیوستگی نقلقول زمانی که دیگران (مثل Unwin1, 1992 یا Holtjensen, 2009) گفتهاند، وجود داشته است، اما من تمام سعی و تلاشم را کردهام تا کل جغرافیا را در ذهنم داشته باشم. مدارک من برای انجام این کار مستنداتی است که در بحث نتیجهگیری کتاب نیز آورده شده است. پس آنها اهدافی بودند که من کارم را به خاطرشان شروع کردم. تا حدی که من به نتایج مورد دلخواه رسیدهام برای سایرین نوشتهام تا در موردشان قضاوت کنند. بیشک از این کار مطالب زیادی آموختهام، امیدوارم دیگران هم چیزی در این کتاب پیدا کنند که خواندنش برایشان ارزشمند باشد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.